نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - کتاب یادت باشد
«به حمید گفتم، کم‌تر سینه بزن یا حداقل آروم‌تر سینه بزن لازم نیست این‌همه خودت را اذیت کنی. جوابش برایم جالب بود. گفت: فرزانه‌ این سینه به‌ خاطر همین سینه زدن هیچ‌وقت نمی‌سوزه ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید مدافع حرم «حمید سیاه‌کالی‌مرادی» است که در آستانه ایام محرم تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۵۷۴۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۲۴

«وقتی به خانه رسیدم متوجه شدم کل اتاق‌ها و آشپزخانه را دود گرفته است گفتم حمید حتماً اسپند دود کرده، ولی این دود خیلی بیشتر از دود کردن بود! با رفتن به آشپزخانه شستم خبردار شد که حمید دسته‌گل به آب داده است ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «حمید سیاه‌کالی‌مرادی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۵۶۰۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۴

«این‌طور مواقع حمید نقش میانجی را بازی می‌کرد شروع می‌کرد به صحبت «آروم باش خانم. آخه این بچه‌ها این‌طوری با نشاط بازی‌کنن خوبه یا خدای نکرده مریض باشن و توی خونه افتاده باشن؟ این‌طوری پرجنب‌وجوش باشن خوبه یا برن سراغ بازی‌های کامپیوتری و موبایل؟ ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «حمید سیاه‌کالی‌مرادی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۵۵۳۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۱۱

«حمید دوست داشت هر شب مهمان داشته باشیم و با هم رفت‌وآمد کنیم و گفت مهمان حبیب خداست. این رفت‌وآمد‌ها محبت ایجاد می‌کنه. در خونه ما به روی همه بازه ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «حمید سیاه‌کالی‌مرادی» است که همزمان با سالروز ولادت این شهید بزرگوار تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۵۲۷۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۴

«پاییز سال ۹۳ هر دو دانشگاه می‌رفتیم. معمولاً عصر‌ها بود پشت کامپیوتر می‌نشست و به دنبال مقاله و تحقیق و کار‌های دانشگاهش بود. نیم ساعتی بود که حمید پشت سیستم نشسته بود. داخل اتاق رفتم و کمی اذیتش کردم ...» ادامه این خاطره از همسر شهید دانشجو و مدافع حرم «حمید سیاه‌کالی‌مرادی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۶۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۹

«حمید به شوخی می‌گفت «عه حاج خانوم کمتر گریه کن!» تا این را می‌گفت یاد حرف راننده می‌افتادیم و می‌زدیم زیر خنده. رفتار و ظاهر حمید طوری بود که خیلی‌ها مثل این راننده فکر می‌کردند طلبه است یا آسید صدایش می‌کردند ...» ادامه این خاطره از همسر شهید دانشجو و مدافع حرم «حمید سیاه‌کالی‌مرادی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۳۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۴

«روز مسابقه هر کاری کردم نتیجه را به من نگفت. نزدیک غروب بود که زنگ خانه را زد. با شوق آیفون را زدم و دم در منتظرش شدم. لنگ‌لنگان راه می‌رفت. لب بالایی‌اش هم پاره شده بود. دیدن این صحنه آنقدر برایم عذا‌ب‌آور بود که متوجه جوایز و مدال حمید نشدم ...» ادامه این خاطره از همسر شهید دانشجو و مدافع حرم "حمید سیاه‌کالی‌مرادی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۳۱۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۷

نوید شاهد - در خجسته سالروز ولادت حضرت زینب سلام الله، جمعی از شهروندان کشور آذربایجان مقیم قم میزبان خانواده شهید مدافع حرم بودند. بهانه این دورهمی کتاب «یادت باشد» بود که به زبان آذری لاتین ترجمه شده است.
کد خبر: ۴۹۵۱۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۰۲

با حضور خانواده شهید مدافع حرم «سیاهکالی»
جشن امضا کتاب «یادت باشد» با حضور پدر و مادر شهید حمید سیاهکالی و نویسنده کتاب در شهر قم برگزار می شود.
کد خبر: ۴۵۸۵۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۱

گذری بر کتاب «یادت باشد»
آمدند تا روحی تازه به ایثار ببخشند و رفتند تا واژه به واژه فداکاری را معنا کرده باشند، شهدای مدافع حرمی که امروزعاشقانه هایشان به نگارش درآمده و یادگارهایشان برای همیشه ماندگار می شود.
کد خبر: ۴۴۲۴۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۲

کمتر از ده روز به چاپ هجدهم رسیده است؛
کتاب «یادت باشد»، داستان زندگی شهید حمید سیاهکالی‌مرادی، دومین شهید مدافع حرم استان قزوین است که در کمتر از ده روز به چاپ هجدهم رسید.
کد خبر: ۴۳۸۴۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۲۶